یادداشت های یک نویسنده
مطالب اجتماعی سیاسی و آیات و احادیث را به طور داستانی و تحلیلی بیان می کنم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام به همه شما دوستان عزیز! بغض گلویم را می فشرد... به دنبال فرصتی می گشتم که گریه کنم و این فرصت پیش اومد و من آروم شدم... ولی می دونستم که خیلی ازش فاصله دارم. و نمی تونم بهش برسم. و دوستش داشتم. و حالا، بعد از دعای ندبه، دلم بدجوری هوای اونو و نمی دونستم چه کار کنم تا زندگی ام و می دونستم که اگه فهمیده و با تجربه باشم، ولی ... خیلی خسته بودم... از خودم... و از گناهام... ولی به خودم امید دادم که : اولا: اگه هزاران بار هم گناه کنم، باز و ثانیا: خود امام زمان منو می بینن و می دونن که من در رسیدن به ایشون، روز به روز می خوام از گناهام کم کنم پس، حتما کمکم می کنن... موضوع مطلب : آخرین مطالب آمار وبلاگ بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 116599
|
|